۱۴۰۳.۰۶.۲۳

محمد پرویزی- خبرنگار، به موتور جستجوگر سری بزنید و به طور اتفاقی، برخی از مناسبت‌های تقویمی مشهور انقلاب اسلامی را جستجو کنید؛ مثلا ۲۸مرداد، ۱۷ شهریور، ۱۳ آبان یا حتی ۲۲ بهمن! بیش و پیش از آنکه، با یک محصول رسانه‌ای یا اثر هنری مواجه شوید، لیستی از نام خیابان و بیمارستان و مدرسه برای شما نمایش داده می‌شود.

بگذارید دقیق‌تر بگوییم؛ مراد این نیست که هنر انقلاب از مسائل و موضوعات انقلاب عقب افتاده است؛ مقصود این نیست که اساسا هنر به انقلاب توجهی نداشته یا به تعبیر برخی روشنفکران، ما از اساس چیزی به اسم هنر انقلاب نداشته‌ایم؛ بلکه صرفا معطوف به نوعی از پرداخت هنری و رسانه‌ای صحبت می‌کنیم که ارجاع به مناسبت خاصی در تقویم انقلاب اسلامی است؛ در حقیقت آنجا که ما یک مضمون دینی و مفهوم انقلابی را مورد مداقه قرار می‌دهیم، اگرچه ناظر به ظرفیت‌های هنری و رسانه‌ای کشور، کم‌لطفی ملموسی به این عرصه را شاهد هستیم، لکن ایده‌آلیستی قضاوت نکرده و مطلوب بزرگان نظام و انقلاب را که با هزار ملاحظه و عذر، برآورده نشده، ملاک قرار نداده‌ایم بلکه حجم بالای تلاش‌هایی که برای خلق یک اثر هنری ماندگار و تولید محصولات رسانه‌ای فاخر، صورت گرفته را پیش چشم آورده‌ایم؛ گرچه نقد جدی این راهبرد هم، اینجاست که برای همین تلاش قابل تقدیر هم، کار رسانه‌ای در معنای ویترین نمایش آثار، انجام نشده که بحث در این خصوص مجال دیگری می‌طلبد. 

پس ما در پرداخت مضامین انقلابی، به‌رقم همه نقدها، ضعف‌ها و خلاءها، حداقل برای ابراز وجود، دستمان خالی نیست؛ یعنی اگر از ما در خصوص هنر انقلاب سوال شود، مصادیقی داریم که می‌توان با ارجاع به‌آن‌ها نشان داد، هنر انقلاب وجود دارد و از قضا، هنر کنش‌گر و زنده است. پس موضوع این یادداشت تا حد زیادی روشن است؛ ما در هنر انقلاب به مساله حجاب، به‌قدر قوت پرداخته‌ایم اما یحتمل به واقعه گوهرشاد و روز عفاف‌وحجاب بسیار کمتر؛ به مبارزه با آمریکای جهان‌خوار در ادبیات و موسیقی و هنرهای تجسمی پرداخته‌ایم لکن به ۱۳ آبان و روز مبارزه با استکبار، بسیار کمرنگ‌تر؛ و قس‌علی‌هذا…؛ سوالی که ممکن است به ذهن خطور کند این است که مگر پرداختن به مفاهیم و مضامین، کفایت لازم برای درک یک واقعه را ندارد و ما را از ارجاع به تقویم بی‌نیاز نمی‌کند؟ آیا هنر با ورود به وادی تاریخ و تقویم، دچار شعارزدگی نمی‌شود؟ آیا اثر هنری با اشارات مستقیم تقویمی، تاریخ‌انقضاء پیدا نمی‌کند؟ 

و اینک، روزِ خدا

رهبر معظم انقلاب اسلامی همواره بر زنده‌نگه‌داشتن حوادث تحولی تاریخ تأکید داشته‌اند و در بیانات‌شان تعبیر قرآنی «ایام‌الله» را مورد بحث و تبیین قرار داده‌اند. ایشان در نماز جمعه‌ی ۲۷ دی‌ماه ۱۳۹۸ با استناد به آیه‌ی ۵ سوره‌ی ابراهیم، محور سخنان خود را «ایام‌الله» قرار دادند و به دو واقعه‌ی تشییع پیکر شهید سلیمانی و حمله‌ی موشکی سپاه به پایگاه آمریکایی عین‌الاسد اشاره کردند: «یوم‌الله یعنی چه؟ یعنی آن روزی که دست قدرت خدا را انسان در حوادث مشاهده می‌کند؛ آن روزی که ده‌ها میلیون در ایران، و صدها هزار در عراق و بعضی کشورهای دیگر به پاس خونِ فرمانده سپاه قدس به خیابان‌ها آمدند و بزرگ‌ترین بدرقه‌ی جهان را شکل دادند، این یکی از ایّام‌الله است؛ آنچه اتّفاق افتاد، کار هیچ عاملی جز دست قدرت خدا نمی‌توانست باشد. آن روزی هم که موشک‌های سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، پایگاه آمریکایی را درهمکوبید، آن روز هم یکی از ایّام‌الله است…؛ این‌ها روزهای نقطه‌ی عطف تاریخ‌اند، روزهای تاریخ‌سازند، روزهای عادّی نیستند این‌ها…». 

تحلیل این قضایا ذیل کلیدواژه‌ی «ایام الله»، این حوادث را فراتر از معادلات و محاسبات مادی و در مقیاس نگاه کلانِ معنوی و ایمانی معنا و تفسیر می‌کند. بنابر این نگاه، «ایام‌الله»، تفسیری از همان آیه‌ی «وَ لَینْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ ینْصُرُه‌» و آیه‌ی «إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ ینْصُرْکمْ وَ یثَبِّتْ أَقْدامَکم‌» است که همان تحقق قدرت الهی است. به‌همین دلیل در برخی برهه‌های حساس که مؤمنان در اوج مبارزه هستند، «ایام‌الله» ها یکی پس از دیگری فرا می‌رسند و خداوند دست قدرت خود را مستمراً آشکار می‌کند. به‌عنوان نمونه، امام خمینی روزهای ۱۷ شهریور، ۲۶ دی، ۱۲ بهمن و ۲۲ بهمن را از «ایام‌الله» می‌دانند. روزهایی که همگی در سال ۵۷ اتفاق افتاد و به پیروزی نهایی انقلاب اسلامی رسید. وقتی روزی تبدیل به «ایام‌الله» می‌شود، طبیعتاً آحاد جامعه‌ی اسلامی وظائف مهمی در برابر آن دارند. اولین و مهم‌ترین وظیفه‌ای که جامعه‌ی اسلامی در برابر «ایام‌الله» دارد، «ذَکِّرهُم بِأَیّامِ الله» و یادآوری و زنده نگه‌داشتن آن است. در مقابل هم «راهبرد جریان باطل این است که نگذارد این‌جور روزها، این جور حادثه‌ها زنده بمانند، نورافشانی کنند. از نظر جبهه‌ی باطل این ایّام غالباً کتمان میشوند یا انکار میشوند» (رهبر معظم انقلاب ۱۹/۱۰/۱۴۰۱). 

این حجم از آمیختگی ایام و اوقات با مضامین دینی در روایات ما، در کنار تاکیدات امامین انقلاب به مساله یوم‌الله، حجتی است که نشان از آن دارد که تاریخ‌ها و اقتضائات تقویمی، به‌خودیِ‌خود هم، موضوعیت دارند. از سوی دیگر چه در پیام جاودانه امام خمینی (ره) در تجلیل از مقام هنرمندان که به «منشور هنر» مشهور شد چه در بیانات و مشی رفتاری مقام معظم رهبری، هنر و ادبیات، از سنخ مقوله‌های تزئینی و ذوقی نیستند؛ بلکه از جنس مسائل اساسی و بنیادینی‌است که نیازمند ورود دستگاه‌های سیاست‌گذار است؛ در حقیقت مقوله فرهنگ و هنر، به‌هیچ‌وجه در منظومه فکری بزرگان انقلاب، در حاشیه نبوده بلکه در متن سیاست‌ورزی است و به‌تعبیر لطیف رهبر انقلاب «فرهنگ، به‌معنای هوایی است که ما تنفس می‌کنیم». 

هم‌نشانی این دو منظر، یعنی اهتمام بزرگان انقلاب به امر هنر و مساله هنر انقلاب، در کنار توجه ویژه هم‌ایشان به ایام‌الله، میدان وسیعی را در مقابل چشمان ما قرار می‌دهد که جای خالی روایت هنری از مناسبت‌های تقویمی در آن، به‌روشنی قابل لمس است؛ با کمی اغماض، این غفلت تاریخی از تاریخ انقلاب، منجر به سبک شدن محسوس کفه ترازو به سمت مفاهیمی شدند که اگرچه ارزشمندند لکن تفسیرپذیرند و در بزنگاه‌ها در حکم متشابهاتی عمل می‌کنند که تا رجوع به محکمات، مخاطبان را در حیرت نگه‌می‌دارند. 

در این برهوت بی‌مهری به تقویم تاریخ، حوزه‌هنری از معدود پایگاه‌هایی است که در طی این حدود چهل سال، پاتوق دورهمی هنرمندان، نویسندگان و شاعرانی بوده که نشانگان تقویمی را نادیده نگرفته و به مناسبت، به خلق آثار هنری پرداخته‌اند؛ از هنرمندان تجسمی در حوزه نقاشی و نگارگری و خوشنویسی گرفته تا هنرهای نمایشی و فیلم و سریال و از آن‌سو وادی شعر و موسیقی؛ اما یکی از حوزه‌هایی که شاید به‌تعبیری الهام‌بخش سایر هنرها هم باشد، حوزه کتاب است. در حقیقت این قالب کتاب این قابلیت را دارد که به خودیِ‌خود مخاطبانش را میهمان رج‌به‌رج از سطور و ورق‌به‌ورق از صفحاتش کند و حظی وافر از مضامین را نصیب او گرداند؛ طعم منحصربه‌فردی که کتاب به کام مخاطبانش می‌ریزد، هنوز در قالب‌های دیگر، دست‌نیافتنی است. کتاب همچنین، از آنجایی که می‌تواند منشا اقتباس ادبی قرار گیرد، در ظرف‌های دیگری از هنر نیز متجلی می‌شود. 

میدان ژاله

با این توصیف و به‌اقتضای تقویم تاریخ، به سراغ یکی از کلیدی‌ترین روزهای انقلاب، یعنی ۱۷شهریور رفتیم؛ جمعه سیاهی که در پسِ تحولات پرشتاب سال ۵۷ و بعد از ماجرای اسفناک سینما رکس آبادان، یکی از خونین‌ترین روزهای مبارزه مردم علیه رژیم ستم‌شاهی را در خاطر همگان ثبت کرد. اوج‌گیری نهضت مردم ایران در سال ۱۳۵۷ که در رمضان آن سال، به اوج خود رسید، منجر به برگزاری تظاهرات میلیونی عید فطر (۱۳شهریور) شد. این راهپیمایی زمینه‌ساز راهپیمایی ۱۵ و ۱۶ شهریور شد. در پایان تظاهرات ۱۶شهریور، خبر تجمع دوباره در روز جمعه ۱۷شهریور در میدان ژاله پخش شد. ساعت ۶صبح ۱۷شهریور، خبر حکومت‌نظامی، در حالی از رادیو اعلام شد که مردم بدون اطلاع از آن، به سمت میدان ژاله حرکت کرده بودند. مأموران رژیم پس از چندبار اخطار به جمعیت فراوان تظاهرکننده، مردم را از زمین و هوا به رگبار گلوله بستند. امام خمینی (ره) به مناسبت این فاجعه در پیامی از نجف، ضمن ابراز همدردی با مردم مسلمان ایران، این کشتار را صحنه‌سازی مبتذل رژیم پهلوی برای انتقام از ملت بی‌دفاع ایران شمرد و از مردم خواست تا از هیچ کمکی به مجروحان و بازماندگان این حادثه دریغ نکنند. این فاجعه (که تعداد کشته‌شدگان آن به‌طور دقیق مشخص نشد) واکنش‌های داخلی و خارجی زیادی به همراه داشت. 

با این اوصاف و با این حجم از ظرفیت بالقوه برای روایت هنری از این واقعه، مع‌الاسف، تولیدات هنری حول این ماجرا، به شکل ناامیدکننده‌ای انگشت‌شمارند؛ لکن در اینجا قصد داریم به دو کتاب اشاره کنیم که با محوریت جمعه خونین شهریور ۵۷ نگاشته‌شده‌اند و توسط انتشارات سوره‌مهر به چاپ رسیده‌اند: 

اشک جمعه

کتاب اشک جمعه نوشته مونا اسکندری یک رمان در حال و هوای سال‌های انقلاب است. این کتاب که انتشارات سوره مهر آن را منتشر کرده است در محوریت روز جمعه هفده شهریور یا جمعه سیاه می‌پردازد که رژیم طاغوت مردم زیادی را در میدان ژاله کشت. 

 تاملی بر حضور کمرنگ تقویم تاریخ در میدان هنر

صدیقه دختر جوانی است که بر سر دوراهی قرار گرفته است، او باید انتخاب کند حکومت ظلم را بپذیرد و یا در مسیر آزادی قدم بردارد، سرانجام صدیقه تصمیمش را می‌گیرد. این کتاب روایت روزهای سخت دوران انقلاب است، زمانی که مردم برای دفاع از آزادی و آرزوهایشان قدم در مسیر دشواری گذاشتند، مسیری که نمی‌شناختند اما هدف روشن آن را می‌خواستند. این کتاب روایت شجاعت و ایستادگی است. 

بریده‌ای از کتاب: 

چند خیابان مانده بود تا به مسجد برسم انگار مردم هم ترسشان را گذاسته بودند کنار و آمده بودند بیرون چند نفری با عکس کوچکی در دست نزدیکم آمدند: خانم شما صبح میدان ژاله بودید؟ وقتی جواب مثبتم را شنیدند عکس‌ها را جلوی چشمهایم گرفتند و با نگرانی پرسیدند شما این خانم را دیده اید؟ شما این مرد را توی تظاهرات ندیده اید؟ پسرم است تا پانزده‌ساله شده پیراهن آبی تنش بود و شلوار لی به نظرتان آشنا نمی‌آید؟ به چشم‌هایشان نگاه کردم هم به چشم‌های کسانی که توی عکس بودند و هم به چشم‌های گران و پر از سوال کسانی که عکس‌ها در دست‌هایشان بود. سری تکان دادم هیچ چیز یادم نبود جز صدای تیر و صدای شعار و صدای جیغ! 

جمعه سیاه

کتاب جمعه سیاه، جلد شانزدهم از مجموعه «روزهای انقلاب» و روایتی داستانی از کشتار مردم در میدان ژاله در ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ است که با زبانی ساده و روان برای نوجوانان نگاشته شده است. این کتاب در قالب کتاب‌های مصور دسته‌بندی شده و تصویرگری آن بر عهده سعیدخالقی بوده است. نویسنده کتاب، حسین نیری است و توسط انتشارات سوره مهر به چاپ رسیده است. 

 تاملی بر حضور کمرنگ تقویم تاریخ در میدان هنر

بریده‌ای از کتاب: 

قرار راهپیمایی بعدی برای روز پنجشنبه شانزده شهریور در میان تظاهرات کنندگان گذاشته می‌شود و جمعیت به خانه‌های خود برمی‌گردند. دولت شریف امامی پس از آگاهی از این اقدام مردم، ناچار به انتشار اطلاعیه‌ای شد و در آن یادآوری کرد که تشکیل هرگونه اجتماع بدون اجازه شهربانی ممنوع است. 

این همان اطلاعیه معروف برای برپایی حکومت نظامی نبود؛ اما در آن تاکید شده بود که به مسئولان انتظامی دستور داده شده از تشکیل اجتماعات بدون اجازه در معابر عمومی شدیدا جلوگیری کنند. 

اقدام دیگری که از سوی دولت صورت گرفت، انتشار خبری در مطبوعات بود که مراجع تقلید برای راهپیمایی شانزدهم شهریور از مردم دعوتی نکرده‌اند. 

روز چهارشنبه پانزدهم شهریور، روحانیون تهران دور هم جمع می‌شوند تا درباره پیشنهادی که آقای مفتح بریا تعطیلی و راهپیمایی داده بود، تصمیم جدی بگیرند. آقای محلاتی در خاطراتش درباره آن جلسه می‌گوید: روز چهارشنبه جلسه داشتیم و از صبح تا عصر رفقا بحث می‌کردند. بعضی‌ها می‌گفتند که خون ریزی می‌شود؛ بعضی‌های دیگر می‌گفتند که باید اعلامیه داد. یادم است که من مسئول برگزاری ستاد راهپیمایی شده بودم. با یکی از رفقا اعلامیه هم نوشتیم. مع ذالک خیلی از رفقا ترسیدند و رفتند ولی ما رفتیم تا این راهپیمایی را اداره کنیم.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha